به گزارش راهبرد معاصر؛ جریان تحریم به رهبری آمریکا سال هاست به دنبال اعمال فشار حداکثری و خارج کردن جمهوری اسلامی ایران از دایره قواعد و آرمان های اسلامی و انقلابی خود است، با اینکه جریان تحریم در حال تلاش است، اما تلاش ها فقط به محدوده دنیای خارج از ایران محدود نمی شود، جریان تحریم در داخل کشور همراه خوبی به نام جریان تحریف دارد، چرا که جریان تحریف از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با انحاء مختلف بر آن بوده تا به اشکال مختلف با غرب همکاری کند، یک رابطه دو طرفه خارجی و داخلی برای اعمال فشار اقتصادی بر مردم، عاصی کردن مردم از نظام اسلامی یکی از مهمترین اهداف این دو جریان بوده است.
بی تدبیری های دولت ها راه را برای تلاش های ضدمردمی و ضد نظام اسلامی هموار کرد، تا دشمن مطمئن تر و با خیال راحت ملت ایران را تحریم کند، جریان تحریف با گراهایی که به غرب داده و می دهد مسوول بخش بزرگی از باز کردن راه برای تحریم و فشار بیشتر بر مردم است، هر چند بی تدبیری های دولت ها و برخی از به اصطلاح مسوولین و مدیران در هموار سازی راه برای فعالیت موثرتر جریان تحریف بی اثر نبوده است.
جریان تحریف با تمرکز بر محدودیت ها و مشکلات اقتصادی، اذهان عمومی را به سمتی هدایت کرده اند، که جریان تحریم خواستار آن است، در حالی که در برابر جریان تحریم و تحریف نباید لحظه ای غفلت کرد. غفلت ما از این دو جریان تبعات و پیامدهایی به اعتماد عمومی جامعه و به مسائل اقتصادی کشور وارد کرده است، که هر چه زودتر باید برای ترمیم آن دست به کار شویم.
جمهوری اسلامی زمانی قدرتمند خواهد بود که خود را از داخل تقویت کند، چرا که جمهوری اسلامی ایران محور مقاومت جهانی نه تنها در سطح منطقه، بلکه در سطح جهان است. انقلاب اسلامی یک تغییر پارادایمی است. اتفاقاتی که امروز جهان در حوزه کشورهای خلیج فارس و پناه بردن به دامان آمریکا می بیند محصول مقاومت و تفکر انقلابی است، در حالی که شیوخ عرب خود را خادم الحرمین می نامند و سعی می کنند ظواهر اسلامی را رعایت کنند، اما در باطن کشورهای ضعیف بی پشتوانه و وابسته به قدرت های پوشالی هستند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران امروز بحث تراز جهانی را مطرح کرده است.
آنچه مورد نظر نظام اسلامی است افزایش کرامت و حریت انسان هاست، دقیقا موضوعی که در دنیای غرب جایگاهی ندارد، اما متأسفانه دولت ها در جمهوری اسلامی ایران قادر به اداره کشور در این تراز نبودند، این ضعف ما را در شرایط بدی قرار داد، بی شک ایران یک کشور محدود و منزوی نیست، بلکه پرچمدار اعتلای آزادگی و حرمت انسانی در سطح جهان است، ایران به دنبال احیای گفتمان چند جانبه گری است، قطعا ما نسبت به چین در این موضوع محق تر هستیم، شاید چین در تعاملات اقتصادی بتواند چنین موضوعی را مطرح کند، اما ما از جنبه معرفت شناسی و اندیشه ای، طلایه دار این گفتمان هستیم، اگر دولت ها بدون وجود جریان تحریف اداره می شدند قطعا جریان تحریم به هیچ وجه نمی توانست کمترین فشاری بر ما اعمال کند.
تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران واکنش امپریالیزم و غرب است. مسلما کشوری که در برابر زیاده خواهی و زور گویی مستکبران دنیای غرب ایستاده و به دنبال زیر سوال بردن ساختار سیاسی غرب است در برابر شدیدترین تهاجمات و اهرم های غرب قرار می گیرد که تحریم و فشارهای بین المللی بخشی از آن به شمار می رود. مثل اینکه با گرگ رو به رو شوی و انتظار داشته باشی که گرگ گرسنه به شما حمله نکند، طبیعت گرگ حمله است، اگر گرگی چون آمریکا تا به حال به ما حمله نظامی نکرده ناشی از قدرت نظامی ما و اینکه جمهوری اسلامی ایران کنشگر خوبی به شمار می رود، است.
دولت آقای روحانی می بایست تحریم را یک فرصت برای کشور فرض می کرد و ایران را متناسب با ام القری بودن و موقعیتی که در سطح منطقه و جهان دارد به عنوان یک الگوی مناسب برای تداوم الهام بخشی به ملت های مسلمان معرفی می کرد، هر چند ملت مومن و متدین خود این هدف را به منصه ظهور رسانده اند، اما دولت در اقامه قسط و عدل کوتاهی های بسیاری کرده است، کوتاهی هایی که به هیچ وجه در شان ایران و انقلاب اسلامی نیست. بی تردید انقلاب و نظام اسلامی بدون توجه به این مسئله فرجامی به غیر از برجام های بعدی نخواهد داشت، لذا انتظار می رود دلسوزان نظام در برابر جریان تحریف بایستند چرا که ایستادگی در برابر جریان تحریف شکست جریان تحریم به شمار میرود.